قسمت اول

نوشتار یکم: چیستی وگونه شناسی واژه تحقیق

أ.خانواده

 اسم مرکب از "خان" به معنای خانه[1] و "واده" اصل و بنا و ماده هر چیزی[2] و به عبارتی اهل خانه می‌باشد.

در اصطلاح کوچک‌ترین گروه اجتماعی در جامعه و هسته مرکزی آن که شامل پدر و مادر و فرزندان است. چراکه نقطه آغازین جامعه هست که با رشد آن به ارحام نزدیک و دور سپس از یکسو به عشیره و قبیله و قوم و امت و ملت واز سویی دیگر به روستا و شهر و کشور و قاره توسعه پیدا می کند[3] .از این رو اساس خانواده برازدواج است.[4]

به عبارتی دیگر خانواده به گروهي خاص از خويشاوندان اطلاق مي‏شود كه در برآوردن نيازهاي اساسي اعضا، مسئوليت اصلي را عهده‏دار است. اين گروه، تركيبي از افراداند كه از طريق خون، ازدواج يا فرزندخواندگي (در غير حوزه اسلام) به هم مربوط مي‏شوند.[5]

با توجه به اصول و ارزش‌های اسلامی، خانواده را می‌توان این‌گونه تعریف کرد: «نهاد مقدسی است که بر پایه روابط و حقوق معنوی[6]، مودت و رحمت بین والدین و فرزندان[7] بنیان نهاده می‌شود و کارکرد اصلی آن، بقای نوع انسان و تربیت فرزندان صالح و تأمین هزینه زندگی[8] است .»

 

ب. گونه شناسی خانواده [9]

در پیدایش خانواده، فرهنگ‏هاي عمومي افراد جامعه نقش مؤثري دارند. در برخي جوامع ساخت خانواده تك همسري[10]، در بعضي از فرهنگ‏هاي ديگر چند همسري[11]، خانواده هسته‏اي[12]، خانواده گسترده[13] و... مرسوم است.[14]

 

نوشتار دوم: دیده وچرایی شناسی خانواده

 

أ. ضرورت واهمیت خانواده

 

یکم. دلیل غریزی و زیستی

در اینجا به دو عامل مهم در تشکیل خانواده پرداخته می شود

1.عامل غریزی همسر خواهی

انسان به طور طبیعی به خوردن وخوابیدن واز جمله آن نیازها به جنس مخالف گرایش دارد ؛از این رو نخستین ریشه طبیعی برای تشکیل جامعه ای کوچک حس همسر خواهی است. واگر چنین غریزه ای در انسان نمی بود قوم و قبیله و جامعه انسانی شکل نمی گرفت . [15]

این نکته قابل ذکر است که این حس همسر خواهی در انسان و حیوان مشترک است.[16]

2.عامل زیستی اجتماعی بودن

آفرینش انسان به گونه ای است که به تنهایی قادر به ادامه زندگی نیست زیرا برای تأمین سلسله نیازهای اولیه زندگی به ابزارهایی نیازمند است که خود به تنهایی نمی تواند آنها را فراهم کند ؛بخشی از نیازها و غرائز با تاسیس خانه و تشکیل خانواده پاسخ داده می شود . مثل: غریزه دوست داشتن فرزندان و علاقه به بقاء از طریق نسل خویش[17] ؛ از این رو تنها راه ادامه حیات انسان، زندگی در بین افراد است . این افراد از خانواده آغاز و به سطح قوم و ملت کشیده می شود . پس نخستین گام برای پانهادن به عرصه زندگی اجتماعی، ازدواج و تشکیل خانواده است.[18]

اکنون اشاره ای ، به دلیل استحکام خانواده در حوزه  فطرت می کنیم .

خدای سبحان میل به حق و حقیقت ،کمال وگریز از باطل،نقص،عیب و شرک و...را در فطرت انسان قرار داده است از این رو از دروغ،خرافات و نقص و عیب در ابعاد مختلف خانواده تنفر داشته و دوری می کند.[19]

در مسائل خانوادگی ممکن است کسی با تصمیمی اشتباه و عجولانه  اعضای خانواده و اساس آن را متلاشی کند؛ هرچند این کار از نظر شهوت یا غضب، لذت بخش است ،[20] ولی از لحاظ فطرت و سرشت آدمی لذت بخش نیست ودر نتیجه خیر و منفعتی به دنبال نخواهد داشت. در نتیجه هرچه انسان از فطرت خدادادی دور شود دچار مشکلات فراوانی در خانواده می شود که آینده خود ونسل خود را بخطر می اندازد.

 

دوم. دلیل وحیانی و قرانی

در اینجا با یک پرسش اساسی روبه رو هستیم  وآن این است که راز آفرینش زن و مرد چیست؟

عده ای هدف زناشویی را کامجویی و لذت بردن از یکدیگر می دانند که این نگرش در جوامع غیر اسلامی به ویژه غرب وجود دارد . در آنجا  ارزش زن و حجاب در پایین ترین سطح ممکن قرار دارد؛ تاجائی که تجاوز میان محارم رواج یافته و کاری که برخی حیوانات از آن إبا دارند آنها انجام می دهند. دانشمند بزرگ  بوعلي سيناِ; و ديگران نقل كرده‏اند: زماني چشمان شتر نر يا اسب نري را بستند و زمينه‏سازي كردند تا با شتر مادّه‏اي كه مادرش بود درآميزد و ناگاه چشمانش را باز كردند؛ وقتي حيوان فهميد با مادرش نكاح كرده است، به‏اندازه‏اي ناراحت شد كه خود را كشت. اين رفتارها اكنون در نقاط عقب‏افتاده رخ مي‏دهد؛ با این اوصاف هم ، مدعی رهبری تمدن جهان را دارند!!!

این فروپاشی نظام خانواده ، پیامد استفاده جنسی کردن از زن و بی توجهی به مسأله حجاب است؛ از این رو غرب توجه به زن را بعنوان وسیله ای برای هوسرانی مرد قرار داده وخانواده و عوامل استحکام آن را به دست فراموشی سپرده است.

در مکتب اسلام غریزه جنسی ، بمنزله  مزد تحمل زحمت تأمین عائله است ؛و  هدف از ازدواج، تشکیل خانواده ،آرامش روانی،  برآوردن نیازهای مادی و معنوی ، تربیت فرزندان صالح و...است. توضیح مطلب این است که: از آنجایی که مسئولیت تشکیل خانواده و اداره و تربیت فرزندان و تأمین هزینه زندگی کاری بسیار دشوار است که انسان به آسانی به آن تن نمی دهد .خدای سبحان اورا به گونه ای آفریده که از سویی از تنهایی رنج ببَرد و از سویی دیگر باید به غریزه جنسی پاسخ دهدو از نکاح لذت ببَرد تا زمینه تشکیل خانواده و بقاء نسل فراهم شود .پس  این لذت به منزله  مزد تحمل زحمت تأمین عائله است نه مقصد و هدف ازدواج.

چنان‏كه در انگيزه غذا خوردن  نيز بسياري اشتباه كرده‏اند: هدف از تغذيه حفظ جان انسان است نه پرخوری .به دست آوردن غذاي حلال زحمت دارد، براي تحمل آن، خداي سبحان، هم رنج گرسنگي را در دستگاه گوارش بدن انسان قرارداد و هم لذت غذا خوردن را در فضاي كامش گذارد، تا غذا تهيه و تناول كند و جان او حفظ شود، پس اين رنج گرسنگي و لذت خوردن غذا انسان را براي به دست آوردن آن غذا ترغيب مي‏كند؛ ولي عدّه‏اي غذا خوردن را هدف زندگي مي‏پندارند، از اين رو پرخوري، و اسراف دارند؛ غافل از آنكه خداي متعالي لذت غذا خوردن را مزد زحمت تحصيل غذا قرار داده است.

بر اين اساس، افراد عاقل  خوردن را براي ماندن  وتوشه بر داشتن از دنیا [21]مي‏دانند و افراد جاهل  ماندن را براي خوردن مي‏پندارند و اين برداشت نادرست يكي از نمونه‏هاي سخن امیر المومنین علی7 است[22] که فرمود: لُبس معكوس پوستين دين است: وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً [23](معکوسا)یعنی در زمان حکومت غاصبان ، اسلام همانند پوستین وارونه شده ، پوشیده شد.

در اين عبارت «مشبّه به» پوشيدن پوستين و «وجه تشبيه» وارونه بودن آن است. توضيح مطلب اين است كه چون غرض اسلام تهذيب باطن است تا دل، پاكيزه و از تعاليم آن بهره‏مند شود و آثار و فوايد ايمان در آن حاصل گردد، امّا منافقان اين هدف را دگرگون كرده و بدون اين كه اسلام را به دلهاى خود راه دهند تنها به زبان آن را به كار مى‏برند، لذا معامله اين منافقان با اسلام به وارونه پوشيدن پوستين تشبيه شده است. زيرا اصل در پوستين اين است كه راسته پوشيده شود تا حيوانى كه پوستين لباس اوست از آن سود ببرد، ليكن مردم آن را وارونه استعمال مى‏كنند.

از نگاه قرآن دلایل لزوم بحث از خانواده را در موارد ذیل می‌توان جستجو کرد.

أ. رسیدن به آرامش و کمال و فرزند صالح

 خدای حکیم برای بیرون آمدن انسان از زندگی حیوانی و رسیدن به یک خانواده پویا و متکامل اصولی را بیان می کند در تقریر مطلب می‌توان از چند آیه مدد گرفت :

آیه یکم

تأمين آرامش مورد نیاز زن و شوهر: اساس خانواده با دو اصل قوي و قويم مودّت و رحمت مستحكم شده است؛ چنان‏كه قرآن‏كريم در اين‏باره مي‏فرمايد: ) وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ([24]

و از نشانه‌های او این است که برای شما از [جنس] خودتان همسرانی بیافرید تا بدیشان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد هر آینه در این کار برای مردمی که بیندیشند نشانه‌ها و عبرت‌هاست.

نکته‌ها

1. قرآن هدف زناشويي را کام‌جویی و لذت بردن از يكديگر نمي‌داند، بلكه در این آیه شریفه، به دو اصل مودت(دوستی عاقلانه و منطقی)و رحمت(رسیدگی به نیازهای طبیعی و عاطفی یکدیگر)[25]  اشاره می‌فرماید.پس هر آنچه که مودت و رحمت در خانواده را به هم می‌زند از آن باید دوری کرد.

2. در قرآن كريم اين مودت الهي و رحمت خدايي غير از گرايش غريزي نر و ماده است كه در حیوان‌ها هم موجود است و از گرايش شهوي حيوان‏ها به عنوان آيه الهي ياد نشده و روي آن اصراري ديده نمي‏شود.[26]

3. قرآن کریم ، منشأ گرايش مرد به زن و آرميدن مرد در سايه انس به زن  را همانا،  مودت و رحمتي می‌داند كه خداوند بين آن‌ها قرار داده است.[27]

4. هويّت زن از سنخ مرد است اولاً، تأمين سكينت، طمأنينه و آرامش به عهده زن است، هر چند تأمين مسكن(به معناي خانه) به عهده مرد است ثانياً، عاملِ اِتْقان، استحكام و صيانتِ از فروپاشي نظامِ محبوب و مطلوبِ خانواده مرهونِ دو اصل قلبي و مشترك بين زن و مرد است؛ دوستي عاقلانه، گذشت عاطفي و معقول ثالثاً.[28]

آیه دوم

)هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ([29] آنان پوشش شمایند و شما پوشش آنان.

 لباس از ریشه لُبس به معنای پوشاک است واصل آن به معنای پوشش برای نگه داری است .که با توجه به این معنا علاوه بر لباس بدن شامل لباس معنوی یعنی فضائل نفسانی که موجب پوشش و نگهداری نفس از زشتی‌های معنوی است نیز می‌شود [30]چرا که) وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِكَ خَيْرٌ (.[31]

قرآن کریم، در این آیه شریفه زن و مرد را مکمل و متمم یکدیگر می‌داند و این دو در سایه رابطه‌ای صمیمانه که میانشان  برقرار می‌گردد، به رفع عیوب و نواقص یکدیگر می‌پردازند، وبا روابط انسانی و اخلاقی حاکم در میانشان، پوششی بر عیوب جزئی یکدیگر می‌نهند. به همین دلیل تعبیر زیبای لباس را برای این دو به کار برده است و می‌فرماید : )هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ([32].

نکته‌های تربیتی آیه

1- لباس ، مانع از آسیب است ،ازدواج هم انسان را از گناه و نگاه آلوده حفظ می‌کند از این رو پیامبر9 فرمود : مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِه[33] هرکس ازدواج کند به تحقیق نصف دینش کامل می‌شود، که این مهم‌ترین بهره‌ای است که از ازدواج نصیب همسران می‌شود.

2. لباس ، عیوب انسان را می‌پوشاند و آبرو را حفظ می‌کند؛ زن و شوهر هم باید عیوب هم را بپوشانند و آبروی اجتماعی هم را حفظ کنند.

3. لباس انسان را از گرما و سرما و... حفظ می‌کند ؛زوجین باید در حوادث تلخ و شیرین و گرم و سرد زندگی موجبات دلگرمی هم را فراهم کنند.

4. رابطه تنگاتنگی که میان لباس و کسی که او را پوشانده وجود دارد، بین زوجین برقرار باشد تا بیگانه به درون زندگی آنان راه پیدا نکند که به اسرارشان پی برده، احیاناً فتنه گری کند.

5. هم چنانکه انسان پوشش لباس آلوده و وصله دار را خوش ندارد در انتخاب همسر نیز باید با دقت عمل شود.

6.لباس مایه آرامش انسان است ؛ زن و شوهر هم باید موجب آرامش یکدیگر باشند.

7.لباس زینت انسان است؛ زن و شوهر هم باید زینت یکدیگر باشند.

8. زن و شوهر کنار هم موقعیتی در خانواده و اجتماع پیدا می‌کنند که در گذشته آن را نداشته‌اند، از این رو به آن‌ها با احترام بیشتری برخورد می‌شود[34]

آیه سوم 

)نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ([35] زنانتان کشتزار شمایند به کشتزار خویش هر جا و هر گاه که خواهید در آیید- مگر در موارد ممنوع که در فقه آمده است-؛ و برای خود [کار نیک] پیش فرستید و از خدا بترسيد و بدانيد كه با او ديدار خواهيد كرد و مؤمنان را مژده ده.

«حرث» به معناي كاشتن و بذرافشاني كردن و نيز به معناي کشتزار و در آيه هم كشتزار مراد است.[36]

نکته‌ها

1. کسی که زمینی را برای بذرپاشی دارد و این‌ها را زیاد کند و بارور سازد، باید آفت زدایی داشته باشد، باید زمینه سازی داشته باشد و شخم و شیار را آورده باشد، باید نظارت داشته باشد تا علف‌ها سبز نشوند و دهان‌های مزاحم نیروی زمین را نبرند و توان بذر را نگیرد و باید پس از این همه، حاصل را جمع کند و نگهداری نماید. از این رو رها کردن حرث، حضور بیگانه و تصاحب غاصب ، اختلاط نطفه‌ها و سقط جنین ،هیچ‌کدام با نظام آفرینش و حکمت الهی هماهنگ نیست. [37]

2. عبارت )وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ  ( نشان این است که آدمیان با آنکه در عمل مباشرت، با حیوانات دیگر اشتراک دارند، باید برای خودشان چیزی پیش بفرستند که در قیامت برایشان سودمند باشد که آن فرزند صالح است. از این رو برای ایجاد نطفه رعایت حلال و حرام و حفظ آداب مباشرت و انتخاب زن ولود و شایسته با ایمان ، مقدمات لازم برای این هدف است[38]

3. عبارت )فَأْتُوا حَرْثَکُمْ ( نشان این است که ، کسی که زمینی را برای بذرپاشی کرده ، باید آفت زدایی داشته باشد، باید زمینه سازی داشته باشد و شخم و شیار را آورده باشد، باید نظارت داشته باشد تا علف‌ها سبز نشوند و دهان‌های مزاحم نیروی زمین را نبرند و توان بذر را نگیرد و باید پس از این همه، حاصل را جمع کند و نگهداری نماید.

 

ب : تربیت خانواده‏

روش هدايت و تربیتی  قرآن از فرد و خانواده و عشيره آغاز مي‏شود و به جامعه ايماني سرايت مي‏كند. قرآن كريم همه مؤمنان را اعضاي يك خانواده دانسته، بين آن‌ها رابطه اخوّت ايجاد فرموده است: )إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ([39] هر آينه مؤمنان برادرانند. ميان برادرانتان آشتى بيفكنيد . و دستور مي‏دهد كه با يكديگر رابطه دوستي داشته باشند و نسبت به افراد جامعه اسلامي احساس مسئوليت كنند: )وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْض[40]( مردان مؤمن و زنان مؤمن دوستان يكديگرند. و همگي را با عنوان مشترك (يا أيها الذين امنوا) مورد خطاب قرار مي‏دهد و دستورها و بايد و نبايدهايي را جهت رشد و شكوفايي جامعه ايماني ارائه مي‏فرمايد.[41]

یکی از وظایف مهم والدین پرورش فرزند در ابعاد مختلف است. روشن است که محیط خانواده و والدین می‌توانند بهترین مربی برای فرزندان خود باشند. که در قالب شیوه‌های تربیتی‌ای همچون آموزش، ارائه الگو و تشویق و تنبیه انجام می‌گیرد.

یک: تلاش اسماعیل صادق‌الوعد7، برای آموزش و تربیت دینی خانواده‌اش

)وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ ... وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ... ([42]

و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن او راست وعده ... و خاندان خود را به نماز و زکات فرمان می‌داد.

نخستین مرحله برای تبلیغ رسالت، آغاز از خانواده خویشتن است، که از همه به انسان نزدیکتر می‌باشند، به همین دلیل پیامبر اسلام9 نیز نخست دعوت خود را از خدیجه3 همسر گرامی‌اش و علی7 پسر عمویش آغاز کرد و سپس طبق فرمان )وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ([43] به بستگان نزدیکش پرداخت.                  نکته‌ها:

مراد از «اهل او» به طوری که از ظاهر لفظ بر می‌آید خواص از عترت و عشیره و قوم او است.[44]

دو: تربیت دینی در محیط خانواده، فرمان خدای سبحان به پیامبر 9

)وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ علیها... (؛[45]و خاندان خویش را به نماز فرمان ده و بر آن شکیبا باش- مداومت نما- ...                   

سه : لزوم تربیت دینی اعضای خانواده، برای نجات از آتش جهنّم:

دین، اساسی‌ترین عامل آرامش و امنیت درونی خانواده است. از این رو، در تحت تربیت دینی قرار گرفتن، مهم‌ترین عامل استحکام خانواده محسوب می‌شود.

خدای سبحان می‌فرماید: ) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ ... ([46]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود و خانواده خود را از آتشی که هیمه آن مردم و سنگ- کافران و بت‌ها- باشند نگاه دارید ...

نکته‌ها:

1-کلمه «قوا» جمع امر حاضر از مصدر وقایه است، و «وقایه» به معنای حفظ کردن چیزی است از هر خطری که به آن صدمه بزند، و برایش مضرّ باشد،[47]                      

4. حکایت شده که از پیامبر9 در مورد این آیه و چگونگی حفظ خانواده پرسیدند و حضرت فرمود:

آنان را امر به معروف و نهی از منکر می‌کنی، اگر از تو پذیرفتند آن‌ها را از آتش دوزخ حفظ کرده‌ای و اگر نپذیرفتند وظیفه‌ی خود را انجام داده‌ای. [48]

ج. حفظ کانون خانواده، توصیه خدای سبحان به زن و شوهر

) وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بما تَعْمَلُونَ خَبِیراً(  [49].

و اگر زنی از شوی خویش بیم ناسازگاری یا روی گردانی داشته باشد باکی بر آن‌ها نیست که میان خود به گونه‌ای آشتی و سازش کنند و آشتی و سازش بهتر است؛ و جان‌ها را بخیلی و آزمندی فرا آمده، و اگر نیکی و پرهیزگاری کنید خدا به آنچه می‌کنید آگاه است.

اين آيه درباره دختر محمد بن مسلمه و شوهرش رافع بن خديج (جريح) است؛ آن‏گاه كه وي زن جواني برگزيد و بين او و همسر نخست خود فرق گذاشت و سهم بيشتري به همسر دوم جوانش داد.پس آیه در فضای گذشت از برخی حقوق زناشویی برای حفظ اصول خانواده نازل شده است .[50]

نکته‌ها

1.بر پايه اطلاق واژه «اهل» همان‏گونه كه والدين بايد فرزندان خود را راه بنمايانند و آنان را از گمراهي بازدارند، بر فرزندان نيز بايسته است از گمراهي پدر و مادر خود پيشگيري كنند .[51]

2.این آیه از استحکام بنیان خانواده و رویکرد به احسان و تقوا سخن می‌گوید. صُلْحاً  به صورت مصدر و موکد  که به دنبال آن، جمله مستقل )الصُّلْحُ خَیْرٌ( نشان اهمیت سازش است.

3.مراد از صلح در اینجا صلح قبل از نزاع است نه صلح بعد از وقوع حادثه و نزاع، زیرا برقراری پیمان صلح به صرف ترس از  نشوز و هراس از اعراض، اعلام شد[52] .از این رو سعی و تلاش در زندگی بگونه ای باشد که حادثه تلخ در گیری کلامی و غیر کلامی بین اعضاء خانواده رخ ندهد چون دفع هر ضرری آسان‌تر از رفع آن است.

           یکدل ار گردیم در سود و زیان                 این شکایت‌ها نیاید در میان.[53]

اين امر و نهي الهي به اعضاي خانواده و دوگانگي در رفتار نشان اهميت موضوع است. دستور قرآن براي استحكام خانواده امر به نيكي‏ها و نهي از زشتي‏هاست.

همه اين احكام و دستورهاي اكيد در قرآن كريم براي آن است كه خوبي‏ها و بدي‏هاي جامعه از خانواده برمي‏خيزد. اگر اين موضوع چندان مهم نمي‏بود، خداوند براي خانواده اين همه جايگاه ويژه بر نمی‏شمرد.

با توجه به آيات الهي اگر گفته شود كه هدايت و گمراهی افراد بستگی به  هدايت‏ها و گمراهي‏هاي خانوادگي است، سخني بیهوده گفته نشده است، از اين‏رو در اسلام كاركرد خانواده فقط در فراهم ساختن نيازهاي اقتصادي خلاصه نمي‏شود، بلكه وظيفه اساسي آن، مراقبت از فرزندان، نظام‏بخشي به رفتار غريزي نوجوانان و جوانان و تأمين نيازهاي فرهنگي و اجتماعي آنان است. [54]

سوم . دلیل روایی

در دین اسلام نیز علاوه بر تشکیل خانواده، تلاش برای ایفای صحیح وظایف والدین و فرزندان و استحکام بنیان‌های خانواده مورد توجه و تأکید قرار گرفته است تا جایی که پیامبر اسلام9 می‌فرماید: « مَا بُنِیَ بِنَاءٌ فِی الْإِسْلَامِ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِنَ التَّزْوِیج»؛[55] در اسلام هیچ بنایی نزد خدا محبوب‌تر از بنیان زناشویی نیست.[56]

ازدواج از منظر اسلام فقط جمع شدن مذکر و مؤنث نیست چرا که این نوع ارتباط بین حیوانات هم یافت می‌شود و جزو سنت‌های عمومی خدا در نظام تکوین است.قداست و ارزش ازدواج زن و مرد  به مقصد  آن بر می‌گردد که همان حفظ دین آن‌ها است  از این رو فرمودند النِّكَاحُ سُنَّتِي‏[57] . پس هدفی بالاتر از ارضای غریزه جنسی دنبال می‌کنند.[58]

باز در حدیثی از پیامبر اعظم9 آمده که: مَا مِنْ شَابٍّ تَزَوَّجَ فِي حَدَاثَةِ سِنِّهِ إِلَّا عَجَّ شَيْطَانُهُ يَا وَيْلَهُ يَا وَيْلَهُ عَصَمَ مِنِّي ثُلُثَيْ دِينِهِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ الْعَبْدُ فِي الثُّلُثِ الْبَاقِي .يعني هيچ جواني نيست كه در عنفوانِ جواني ازدواج نمايد مگر آن كه شيطانِ مراقب وي ناله بر مي‏آورد كه «او دو سوم دين خود را از من حفظ نموده است»، بنده خدا بعد از ازدواج بايد درباره يك سومِ ديگرِ دين خود پرهيزكار باشد. در این حال مرد يا زن جوان كه پيوند زندگي مشترك را مي‏بندند با اين عمل بخشِ مهمّ دينِ خود را حفظ مي‏نمايند. چنين نگرش ملكوتي به زن و نگاه الهي به ازدواج و بينش آسماني به تشكيل كانونِ مشترك زناشويي هرگز مرد را وابسته يا آزاد نمي‏بيند و زن را نيز از نگاه وابستگي و ابزاري مصون مي‏داند.[59]

اهمیت بحث از خانواده به منزلت خانواده برمی گردد که مرکز تبلور استعدادها است.از این رو سیادت و برتری و پیشرفت و موفقیت از آن ملت‌هایی خواهد بود که در آن‌ها خانواده پایه محکم‌تری داشته و انحطاط هر قوم از زمانی آغاز می‌شود که در مبانی خانوادگی آن‌ها سستی و پستی رسوخ نماید.

 

ب .ضرورت مراجعه به قرآن و سنت

 انسان نمی‌تواند بر اساس فطرت خود در زندگی رفتار کند چرا که این فطرت،  دست خوش آلودگی‌ها و تیرگی‌های بی شمار دنیایی می‌شود ،به گونه‌ای که آثار این آلودگی ، بر جامعه ، روز به روز عمیق‌تر و چشم گیرتر می‌گردد؛  آنگاه مشکلات زیادی را برای اعضاء خانواده و جامعه پدید می آورد.اینک در بسیاری از جوامع شاهد بحران در خانواده هستیم .بدیهی است که برای رفع آلودگی فطرت و بازگشت به فطرت ،نیاز به بهداشت و درمان  این ودیعه الهی هست .در قرآن و سنت توجه ویژه‌ای به این مقوله خانواده شده است .و در تمام ابعاد خانواده چاره جویی‌هایی برای استحکام بیشتر شده است .ضرورت مراجعه به وحی را می‌توان در چند جمله خلاصه کرد.

1.تنها مبدئی که قدرت بیرون آوردن انسان از آلودگی‌های فطرت و رساندن به روشنی و نجات دارد خدای سبحان است: )اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ(.[60] خدا دوست و كارساز مؤمنان است آنان را از تاریکی‌ها به روشنايى مى‏برد.

2. دوری از فطرت ، پیامد دوری از خدای سبحان است ، از این رو کسانی که با انجام عباداتی مثل نماز، ارتباط خود را باخدا استمرار بخشند ،بر فطرت خویش باقی می‌مانند:) إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر (. به تحقیق كه نماز از زشت‌کاری و ناشايست باز مى‏دارد،

3.خدای سبحان از ابعاد وجودی مخلوق خویش یعنی انسان آگاه است و زوایای پیدا و پنهان او را به خوبی می‌شناسد .از این رو نسخه شفا بخش چگونه زیستن را و حفظ فطرت را در لابه لای آیات و روایات بیان شده است.[61]

ج: ارکان استحکام خانواده

 در قسمت پایانی این فصل به ارکان اصیل استحکام خانواده می‌پردازیم .

ارکان استحکام خانواده ، به دو بخش مادی (پدر، مادر، فرزند) و معنوی (مودت و رحمت)تقسیم می‌شود .

در بخش اول در فصل آینده در مورد جایگاه هر کدام از اعضای خانواده بحث خواهد شد .در اینجا به بخش دوم پرداخته می‌شود.

در انتخاب همسر و تشکیل خانواده برای بعضی از مردم ، عوامل خوشبختی بدین قرار است :بالا بودن مهریه، مقدار جهیزیه ، داشتن ثروت زیاد ، زیبایی ،موقعیت اجتماعی ویژه ، و مسائل دیگر .

از منظر قرآن کریم هیچ‌یک از آن‌ها تضمین کننده خوشبختی در زندگی مشترک نخواهند بود،بلکه قرآن سعادت خانواده را در ارکان دیگری جستجو می‌کند.

قوام خانواده با دو عنصر مودت و رحمت شکل  می‌گیرد ؛ خدای حکیم در این باره می‌فرماید : ) وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ([62] و از نشانه‌های او این است که برای شما از [جنس] خودتان همسرانی بیافرید تا بدیشان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد هر آینه در این کار برای مردمی که بیندیشند نشانه‌ها و عبرت‌هاست.

اینک به اختصار ، به شرح واژگان مودت و رحمت پرداخته می‌شود.

مودّت : تشکیل خانواده بر پایه غریزه(مثل غریزه جنسی)ناپایدار خواهد بود ؛ زیرا با افزایش سنّ زن و شوهر غریزه به تحلیل رفته و ضعیف می‌شود؛ در نتیجه پایه زندگی که مودت غریزی بوده سست‌تر و مایه فروپاشی خانواده می‌گردد. اما اگر دوستی بر اساس قوه عقل باشد نه غریزه ، با افزایش سن زن و شوهر، هر روز زندگی، پویاتر از دیروز  می‌شود ؛ زیرا به تجربه‌های عقلی قوی‌تری می‌رسند.ثمره  زیستن بر مبنای عقل ، میوه شیرین صمیمیت و مهربانی بین اعضاء  را به ارمغان می‌آورد؛ در نتیجه پایه‌های زندگی مشترک بادوام خواهد شد.پس مودت  به معنای دوستی عاقلانه و منطقی است.[63]

رحمت: عامل اصیل دیگری که در تأسیس و دوام خانواده نقش دارد مودت است . همه ما بجز معصومین در زندگی دچار لغزش و اشتباهاتی می‌شویم ؛ برای رفع گله مندی هر یک از اعضاء ، راهی بجز گذشت رئوفانه از اشتباهات همدیگر نیست لذا این‌گونه منش‌ها مایه قوام بخشی نظام خانواده است.[64] اساس خانواده بر حفظ حقوق معنوی استوار است و پشتوانه رعایت حقوق افراد ، رعایت اصول اخلاقی است. حقوق مادی، نمای زیبای ظاهری ساختمان خانواده است ؛ اما این سرمایه رعایت حقوق معنوی متقابل زن و شوهر[65] است که قوام خانواده را حفظ می‌کند .پس رحمت به معنای رسیدگی به نیازهای طبیعی و عاطفی همدیگر است. [66]

در نتیجه خانواده مستحکم دو شاخصه اصیل دارد، یکم: مودت.دوم: رحمت.

د.انواع رابطه بین زن و مرد

 پیرامون انواع رابطه زن و مرد سه نظریه وجود دارد

1.نظریه افراطی : رابطه جنسی زن و مرد باید بدون مرز باشد. با این نگرش مقام انسان از برخی حیوانات هم پست‌تر می‌شود ؛ زیرا برخی حیوانات برای تولید مثل دارای قانون و نظم هستند، به طور مثال کبوتر برای جفت گیری با کبوتری معین می‌آمیزد و هر دو به کمک همدیگر آشیانه‌ای می‌سازند. این روش نوعی تعهد را بین حیوان نر و ماده پدید می‌آورد که در مراحل بعدی با هم همکاری دارند از جمله حفظ تخم ، تبدیل آن به جوجه ، تغذیه و تربیت جوجه‌ها . این همکاری تا پایان تربیت اولاد و پر درآوردن و پرواز کردن و توانمندی آن‌ها در اداره زندگی و جدا شدنشان از پدر و مادر ادامه دارد . برخی دیگر از حیوانات برای تولد و تربیت فرزندان خود با هر نری یا ماده‌ای می‌آمیزند و آزادانه عمل می‌کنند ؛ اما این آزادی آن‌ها هم ، مرز و قانون دارد و آن هنگامی است که به حفظ  نسلش ضرری وارد نشود.

آزادی بی حد و حصر سخن تازه‌ای نیست بلکه همان سنت جاهلی قبل از اسلام است که

زنان و مردان به انواع فساد و فحشا تن می‌دادند.[67]

2. نظریه تفریطی: هر پیمان زناشویی باید تا پایان عمر برقرار بماند و حق جدایی از یکدیگر را ندارند .در این نگرش در صورت اختلاف زیاد و گوناگون زن و شوهر ، زندگی برایشان غیر قابل تحمل می‌شود و منجر به مشکلات روحی و اجتماعی برای خود و نسل خویش می‌گردند.

3. نظریه اعتدالی اسلام: رابطه زن و مرد باید قانونمند در قالب ازدواج باشد .از این رو دین مقدس اسلام نکاح را حلال و زنا را حرام کرده است .[68]دین ما  برای ازدواج معیارها و حد و مرز در ابعاد مختلف زندگی مشترک قرار داده است.  با این نگرش عوامل و موانع استحکام در آیین مقدس اسلام را در فصل آینده بررسی خواهیم کرد.



[1] .لغت نامه ، دهخدا ، ج1 ،ص8263 .

[2].همان ، ج14 ،ص20377.

[3] .ر.ک.جامعه در قرآن ،ص 67؛ فرهنگ بزرگ سخن، ج 4،ص2665 .

[4] .ر. ک.حق و تکلیف در اسلام ،ص 305.

[5]. ر. ک. جامعه در قرآن ، ص 50.

[6] . ر. ک.حق و تکلیف در اسلام ،ص 306.

[7] .ر.ک. جامعه در قرآن ، ص68

[8] . ر.ک.تسنیم ،ج17،ص272.

[9] . خانواده از ابعاد مختلف قابل تقسیم است: از لحاظ محدودیت یا عدم محدودیت ارتباطی با افراد جامعه :خانواده باز و بسته. از لحاظ وجود زمینه یا عدم آن برای سعادتمندی زن و شوهر و پرورش کودک: به هنجار و نا به هنجار. از لحاظ وجود یا عدم وجود احساس مسئولیت: متعهد و نا متعهد. از لحاظ رابطه خونی یا سببی: خانواده گسترده و خانواده هسته‌ای. از لحاظ تعداد اختیار کردن همسر (دیدگاه اسلام) : تک همسری، چند همسری و زناشویی موقت.از لحاظ کیفیت و میزان استحکام:خانواده متزلزل؛خانواده متعادل ؛ خانواده متکامل؛ ر.ک.تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن،ج2،ص210-211.

[10] .الگویی از خانواده که در آن تنها یک زن و یک شوهر با هم زندگی می کنند؛اسلام و جامعه شناسی خانواده ،حسین بستان،ص58.

[11] . الگویی که در آن تنها یک مرد یا یک زن  با دو یا چند همسر هم زندگی می کند؛همان.

[12] .خانواده ای است تشکیل شده از والدین یا یکی از آن دو وفرزندان وابسته به آنها که جدا از دیگران بستگان با یکدیگر زندگی می کنند؛همان،ص55.

[13] . خانواده ای است که در آن بیش از دو نسل از خویشاوندان نزدیک در کنار یکدیگر ودر یک خانوار زندگی می کنند؛همان.

[14] . ر.ک.جامعه در قرآن ، ص 49.

[15] .ر.ک همان،ص68.

[16] .ر.ک. تسنیم ،ج17،ص273.

[17] .ر.ک. تسنیم،ج18،ص262.

[18] .ر.ک.تسنیم ،ج9،ص458.

[19] .ر.ک.تفسیر انسان به انسان،ص176.

[20] .ر.ک.مبادی اخلاق در قرآن،ص256.

[21] .قو علی خدمتک جوارحی؛ دعای کمیل.

[22] . ر.ک.تسنيم، جلد 17 -  صفحه 273و272.

[23] .نهج البلاغه ،خ 108.

[24]. روم:30/21.                             

[25] .جامعه در قرآن ،جوادی آملی ،ص69.

[26] . زن در آينه جلال و جمال ،  ص 50

[27] .همان .

[28] . سروش هدايت ج2 ، ص 113

[29] .بقره:2/ 187.

[30] .ر.ک. تسنیم ،ج9،ص449.

[31] .اعراف:7/26.

[32] .بقره:2/ 187.

[33] .مکارم الاخلاق،ص196.

[34]. ر. ک. تسنیم ، ج 9، ص 459 - 462.

[35]. بقره :2/ 223 .

[36] .ر.ک. تسنیم،ج11،ص186.

[37] .ر.ک.تسنیم ،ج11،ص 190.

[38]. ر.ک.تفسیر تسنیم، ، ص 193، ج 11 .

[39] .حجرات:49/10.

[40] .توبه: 9/71.

[41] .ر.ک. قرآن در قرآن ،ص 254.

[42]. مریم: 19/54 - 55.

[43] . شعراء:26/ 214.

[44]. ر. ک. المیزان، ج14، ص84.

[45] . طه، 132.

[46] .تحریم:66/6  .

[47] .ر.ک. المیزان، ج19، ص560.

[48] .ر.ک .کافی ،ج 5 ،ص 62.

[49] . نساء:4/ 128.

[50] . ر.ک. تفسير القمي، ج‏1، ص‏162.تسنیم ،ج21،ص60.

[51] .تسنیم،ج21،ص116.

[52].ر.ک.تفسیرتسنیم،ج21،ص49-50.

[53] .دیوان پروین اعتصامی،ص243.

[54] . ر.ک. جامعه در قرآن ، ص 50.

[55] .من لایحضره الفقیه، ج3،ص383،ح4343.

[56] .ر. ک. سروش هدایت، ج3، ص121.

[57] . جامع‏الأخبار ،ص101  ؛ بحارالأنوار،ج 100 ،ص 220 .  

[58] .ر.ک. تسنیم، ج11،ص145.

[59] .ر.ک . زن در آينه جلال و جمال ، ص 339.

[60] . بقره:2/ 257.

[61] .ر.ک. نسبت دین و دنیا،ص149و150.

[62]. روم:30/21.                             

[63] .ر.ک.جامعه در قرآن، ص 68و69.

[64] ر.ک. همان، ص 70.

[65] . اشاره به آیه )وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف(؛ بقره: 2/228.

[66].ر.ک.حق و تکلیف در اسلام،  ص 306؛ سرچشمه اندیشه، ج2،ص450.

[67] .اشاره به سوره نساء:4/25.

[68] .ر.ک. تسنیم ،ج17،ص273-276.